×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رفتار نیک .پندار نیک.گفتار نیک

× عجب صبري خدا دارد ! اگر من جاي او بودم همان يك لحظه اول كه اول ظلم را مي د يدم از مخلوق بي وجدان جهان را با همه زيبايي و زشتي بروي يكدگر ويرانه ميكردم . عجب صبري خدا دارد ! اگر من جاي او بودم كه در همسايه صدها گرسته ، چند بزمي گرم عيش و نوش ميديدم نخستين نعره مستانه را اموش آندم بر لب پيمانه ميكردم
×

آدرس وبلاگ من

eilia.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/[email protected]

حتما بخوانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

متن زیر حرف دلی است که پدر و مادر ها گفته یا ناگفته با فرزندان شان دارد و قطعا روزی هم نوبت خود ما میشود...این متن را جدی بگیریم و آن را در اینترنت به گردش درآوریم باشد که همه ما مفاد این حرف دل را رعایت کنیم

فرزند عزیزم

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی

اگرهنگام غذا خوردن ، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم

اگرصحبت هایم تکراری و خسته کننده است

صبور باش و درکم کن

به یاد بیاور ، وقتی کوچک بودی ، مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم

برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم

وقتی نمی خواهم به حمام بروم ، مرا سرزنش نکن

وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز ، سئوالاتی می کنم با تمسخر به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی ، حافظه ام یاری نمی کند ، فرصت بده وعصبانی نشو

پیری

وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند ، دستانت را به من بده ... همانگونه که تو اولین قدم هایت را درکنار من برداشتی

زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم ، عصبانی نشو ... روزی خود می فهمی

ازاینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته وعصبانی نشو

یاریم کن ، همانگونه که من یاریت کردم

کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو ، این راه را به پایان برسانم

فرزند دلبندم ، دوستت دارم

این متن را جدی بگیریم و آن را به گردش درآوریم

 

پسر گفت من پدر جا خورده و دوباره پرسید من قویترم یا تو پسر گفت من پدر

بغض کرد ودوباره پرسید من قویترم یا تو پسر گفت من پدر ازجابلند شد چند

قدم باناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید من قویترم یا تو پسر

گفت تو ... پدر گفت چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم ؟ پسر گفت نه آن سه

باری که گفتم من از تو قویترم چون دستت روی شانه ام بود پشتم به کوهی مثل

تو گرم بود اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نیستم . . .

--------------------------------------------------



 




دوشنبه 1 مرداد 1391 - 4:29:19 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم